معنی fluorite به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈflʊˌraɪt ˈflʊˌraɪt

توضیحات

همچنین می‌توان از fluorspar به‌ جای fluorite استفاده کرد.

معنی

noun

فلوار، فلواریت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fluorite

noun A soft mineral (calcium fluoride) that is fluorescent in ultraviolet light; chief source of fluorine

Synonyms: fluorspar, fluor

ارجاع به لغت fluorite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «fluorite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fluorite

لغات نزدیک fluorite

- fluorinate
- fluorine
- fluorite
- fluoro-
- fluorocarbon

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return