امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fluor

ˈfluːər fluor
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
جریان، جویبار، قاعدگی زنان، سیال، مایعات بدن حیوانات، مواد فلورین‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fluor

  1. noun A soft mineral (calcium fluoride) that is fluorescent in ultraviolet light; chief source of fluorine
    Synonyms:
    fluorite fluorspar

ارجاع به لغت fluor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fluor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fluor

لغات نزدیک fluor

پیشنهاد بهبود معانی