Ft

    ˌef ˈtiː ˌef ˈtiː
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    abbreviation
    (یکان اندازه‌گیری برابر با 12 اینچ) پا، فوت (فیت)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    (بسکتبال) پرتاب آزاد، پنالتی
    abbreviation
    قلعه، سربازخانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ft

    1. noun A linear unit of length equal to 12 inches or a third of a yard
      Synonyms: foot

    ارجاع به لغت ft

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ft» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ft

    لغات نزدیک ft

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند