فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Germanium
dʒɜːrˈmeɪniəm
dʒɜːˈmeɪniəm
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
uncountable
شیمی عنصر شیمیایی ژرمانیم، عنصر ژرمانیم
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The discovery of germanium revolutionized electronics.
کشف ژرمانیم صنعت الکترونیک را متحول کرد.
Germanium can be found in nature, often in zinc ores.
ژرمانیم را می‌توان در طبیعت و اغلب در سنگ معدن روی یافت.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
Germanium was first discovered in 1886 by Clemens Winkler.
ژرمانیم اولین بار در سال ۱۸۸۶ توسط کلمنس وینکلر کشف شد.
مترادف و متضاد germanium
-
noun a brittle grey crystalline element that is a semiconducting metalloid (resembling silicon) used in transistors; occurs in germanite and argyrodite
ارجاع به لغت germanium
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «germanium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/germanium
لغات نزدیک germanium
- - germanism
- - germanist
- - germanium
- - germanization
- - germanize