آخرین به‌روزرسانی:
Interactively
ˌɪnt̬ərˈræktɪvli
ˌɪntəˈræktɪvli
معنی و نمونه‌جمله‌ها
adverb
به‌طور تعاملی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Players go online simultaneously and play interactively in a virtual world.
بازیکنان به‌صورت همزمان آنلاین می‌شوند و به‌طور تعاملی در دنیای مجازی به بازی می‌پردازند.
Users can interactively view the 3D content on the web.
کاربران می‌توانند به‌طور تعاملی محتوای سه‌بعدی را در وب ببینند.
لغات هم‌خانواده interactively
-
nouninteraction, interactivity
-
adjectiveinteractive
-
verb - intransitiveinteract
-
adverbinteractively
ارجاع به لغت interactively
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «interactively» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interactively
لغات نزدیک interactively
- - interactive
- - interactive presentation
- - interactively
- - interactivity
- - interagency