صفت تفضیلی:
more interactiveصفت عالی:
most interactiveکامپیوتر (سیستمعامل یا برنامه) تعاملی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
The new game features an interactive storyline that keeps players engaged.
بازی جدید دارای داستانی تعاملی است که بازیکنان را درگیر میکند.
The interactive game kept players engaged for hours.
این بازی تعاملی بازیکنان را ساعتها درگیر میکرد.
تعاملی، فعلوانفعالی، همکنشی، دوطرفه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an interactive T.V. program
برنامهی تلویزیونی تعاملی
The teacher used an interactive approach to engage her students in the lesson.
معلم از رویکردی تعاملی برای مشارکت دادن دانشآموزان خود در درس استفاده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interactive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interactive