فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Kinesiologist

    kɪˌniːsiˈɑːlədʒɪst kɪˌniːsiˈɒlədʒɪst
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      kinesiologists

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    حرکت‌شناس، کینِزیولوژیست، متخصص حرکت‌شناسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - After surgery, the patient was referred to a kinesiologist to regain strength and mobility.
    - پس‌از عمل جراحی، بیمار برای بازیابی قدرت و تحرک به حرکت‌شناس ارجاع داده شد.
    - She visited a kinesiologist to improve her posture and reduce back pain.
    - او برای بهبود وضعیت بدنی و کاهش درد کمر به متخصص حرکت‌شناسی مراجعه کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد kinesiologist

    1. noun a health professional who studies human movement and uses this knowledge to help people improve physical function, prevent injuries, and recover from physical challenges

    ارجاع به لغت kinesiologist

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «kinesiologist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kinesiologist

    لغات نزدیک kinesiologist

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه