با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Opsimath

    ˈɑpsɪˌmæθ ˈɒpsɪˌmæθ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      opsimath

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    دیر شروع‌کننده به یادگیری (کسی که در دوران پیری یادگیری را شروع می‌کند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The opsimath was determined to learn a new language in her 70s.
    - دیر شروع‌کننده به یادگیری مصمم بود در دهه‌ی هفتم عمرش زبان جدیدی را یاد بگیرد.
    - The opsimath's passion inspired others around him.
    - علاقه‌ی وافر این دیر شروع‌کننده به یادگیری الهام‌بخش اطرافیانش بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت opsimath

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «opsimath» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/opsimath

    لغات نزدیک opsimath

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار