معنی play (it) safe به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom

جانب احتیاط را رعایت کردن، مراقب بودن، ریسک نکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- To play safe, I'd allow an extra ten minutes.

- برای رعایت جانب احتیاط، 10 دقیقه بیشتر وقت می‌دهم.

- The pilot decided that Christchurch was too far away, and played it safe, landing at Wellington.

- چون کرایستچرچ دور بود، خلبان تصمیم گرفت جانب احتیاط را رعایت کند و در واشنگتون فرود بیاید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد play (it) safe

verb be cautious

Synonyms: avoid risk, be on the safe side, hedge one’s bets, take no chances, take precautions

ارجاع به لغت play (it) safe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «play (it) safe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/play-it-safe

لغات نزدیک play (it) safe

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند