Plural

    ˈplʊrl ˈplʊərəl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      plurals

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective noun countable A2
    دستور زبان جمع، صیغه جمع، صورت جمع، جمعی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The plural of "table" is "tables".
    - جمع "میز" می‌شود "میزها".
    - plural pronoun
    - ضمیر جمع
    adjective
    جمعی، متعدد، چندگانه، فراوان
    - plural citizenship
    - تابعیت چندگانه
    - plural marriage
    - تعدد زوجات
    - plural description
    - شرح جمعی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد plural

    1. adjective more than one
      Synonyms: dual, many, multiple, not alone, not singular, numerous

    ارجاع به لغت plural

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «plural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plural

    لغات نزدیک plural

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند