Self-seeker

معنی و نمونه‌جمله‌ها

• noun countable
  خودجو، نفس‌پرست، خودپرست، منفعت‌طلب، سودجو (کسی که فقط یا عمدتاً به دنبال پیشبرد و رسیدن به منافع خود است)
  • - She quickly realized that her supposed friend was actually a self-seeker, always looking for opportunities to benefit himself.
  • - او به‌سرعت متوجه شد که دوست فرضی‌اش در واقع خودجو بود و همیشه به دنبال فرصت‌هایی برای سود بردن خود بود.

  • - The self-seeker was blind to the needs and concerns of others, only focused on his own desires.
  • - این خودپرست نسبت به نیازها و نگرانی‌های دیگران کور بود و فقط بر خواسته‌های خود متمرکز بود.