شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): sign-up
نامنویسی کردن، ثبتنام کردن، به عضویت ... درآمدن، برای دورهی ... ثبتنام کردن، عضو ... شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I decided to sign up for the marathon after months of training.
تصمیم گرفتم بعد از ماهها تمرین برای ماراتن ثبتنام کنم.
She eagerly signed up for the cooking class to improve her culinary skills.
او مشتاقانه در کلاس آشپزی نامنویسی کرد تا مهارتهای آشپزیاش را بهبود بخشد.
استخدام کردن، به کار گرفتن، قرارداد بستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company has been successful in signing up skilled programmers to write programs.
این شرکت در استخدام برنامهنویسان ماهر برای نوشتن برنامه موفق بوده است.
I heard that the company is signing up talented coders to write programs.
شنیدهام که این شرکت در حال به کار گیری کدنویسان بااستعداد برای نوشتن برنامه است.
عضویت، نامنویسی، ثبتنام
The sign-up for the fitness class begins tomorrow morning.
ثبتنام کلاس آمادگی جسمانی از فردا صبح آغاز میشود.
The sign-up for the workshop is limited to 20 participants.
ظرفیت نامنویسی در این کارگاه محدود به ۲۰ نفر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sign up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sign-up-2