فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stick Around

American: ˈstɪkəˈraʊnd British: stɪkəˈraʊnd

گذشته‌ی ساده:

stuck around

شکل سوم:

stuck around

سوم‌شخص مفرد:

sticks around

وجه وصفی حال:

sticking around

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb informal

ماندن، جایی نرفتن، بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

It's a wonderful party; stick around a little longer!

مهمونی فوق‌العاده‌ایه؛ یه‌کم بیشتر بمون!

He promised to stick around and help me with my project.

او قول داد که این‌جا بماند و به من در پروژه‌ام کمک کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I decided to stick around after the meeting to discuss our plans.

تصمیم گرفتم بعداز جلسه جایی نروم تا در مورد برنامه‌هایمان بحث کنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stick around

  1. phrasal verb to stay in a particular place or remain present for a period of time

ارجاع به لغت stick around

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stick around» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stick-around

لغات نزدیک stick around

پیشنهاد بهبود معانی