گذشتهی ساده:
stuck aroundشکل سوم:
stuck aroundسومشخص مفرد:
sticks aroundوجه وصفی حال:
sticking aroundماندن، جایی نرفتن، بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It's a wonderful party; stick around a little longer!
مهمونی فوقالعادهایه؛ یهکم بیشتر بمون!
He promised to stick around and help me with my project.
او قول داد که اینجا بماند و به من در پروژهام کمک کند.
I decided to stick around after the meeting to discuss our plans.
تصمیم گرفتم بعداز جلسه جایی نروم تا در مورد برنامههایمان بحث کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stick around» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stick-around