معنی آبنبات به انگلیسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نوعی شیرینی که از شکر می‌سازند و به‌طور معمول مکیدنی است

فونتیک فارسی

aabnabaat

اسم

candy, rock candy, popsicle, comfit, taffy, bonbon, sugarplum, lolly, (fruit) drops, barley sugar, sweets, sweetmeat, fondant, boiled sweets

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- آبنبات بادام‌دار، بادام سوخته

- praline

- آبنبات ترش

- lemon drops, sour candy drops

- آبنبات شکلاتی

- chocolate

- آبنبات نعنایی

- mint candy, peppermint candy, humbug, spearmint

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت آبنبات

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «آبنبات» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آبنبات

لغات نزدیک آبنبات

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار