با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    باغچه به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    باغ کوچک

    فونتیک فارسی

    baaghche
    اسم
    small garden

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    - این گل‌ها جلوه‌ی تازه‌ای به باغچه خواهند داد.

    - These flowers will brighten up the small garden.

    - باغچه‌ی جلوی خانه‌ام پر از گل‌های رنگارنگ است.

    - The small garden in front of the house is filled with colorful flowers.
    زمین کوچک برای کاشتن گل و گیاه

    فونتیک فارسی

    baaghche
    اسم
    flowerbed, garden patch

    - باغچه پر از شراره‌های رنگین بود.

    - The flowerbed blazed with color.

    - با یک جهش از روی باغچه پرید.

    - He cleared the flowerbed in one bound.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد باغچه

    1. باغ‌کوچک، کاله، کرته

    ارجاع به لغت باغچه

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «باغچه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/باغچه

    لغات نزدیک باغچه

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار