gardening, horticulture
gardening
horticulture
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او از باغبانی لذت فراوانی میبرد.
He took great pleasure in gardening.
متخصص علم باغبانی توضیح داد که خزهی پودهزار به حفظ رطوبت در خاک کمک میکند.
The horticulturist explained that peat moss helps retain moisture in the soil.
برای او، باغبانی منبع کامیابی دائمی بود.
For her, gardening was a source of constant bliss.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «باغبانی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/باغبانی