zoo, zoological garden
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او بچههایش را به باغ وحش برد.
He took his kids to the zoo.
آنها با تاکسی به باغوحش رفتند.
They taxied to the zoo.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «باغوحش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/باغوحش