آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

برشته به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / bereshte /

crisp, crispy, browned, toasted, roasted

crisp

crispy

browned

toasted

roasted

تفت‌داده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

تخمه‌کدوی نمک‌زده و برشته

salted and roasted pumpkin seeds

استیک همراه با خوراک سبزیجات برشته سرو می‌شود.

The steak comes with a side of roasted vegetables.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برشته

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت برشته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برشته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برشته

لغات نزدیک برشته

پیشنهاد بهبود معانی