فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

برشته کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

سرخ کردن

فونتیک فارسی

bereshte kardan
فعل متعدی

to torrefy, to parch, to toast, to roast, to scorch

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

او تخمه‌کدوها را برای تهیه‌ی میان‌وعده‌ای سالم برشته کرد.

She roasted the pumpkin seeds for providing a healthy snack.

لطفاً نان را برای ساندویچ من برشته کنید.

Please toast the bread for my sandwich.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت برشته کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برشته کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برشته کردن

لغات نزدیک برشته کردن

پیشنهاد بهبود معانی