آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴

    پخته به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / pokhte /

    cooked, baked, done, poached, grilled

    cooked

    baked

    done

    poached

    grilled

    آماده‌ی خوردن

    غذای پخته

    cooked food

    گوشتت را چه‌طوری دوست داری؟ خیلی پخته یا نیم‌پز؟

    How would you like your meat? Well-done or medium?

    صفت
    فونتیک فارسی / pokhte /

    مجازی experienced, sophisticated, mature, versed, proficient, seasoned, accomplished

    experienced

    sophisticated

    mature

    versed

    proficient

    seasoned

    accomplished

    مجرب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    او معلمی پخته است که می‌داند چگونه دانش‌آموزان خود را مشغول کند.

    She is an experienced teacher who knows how to engage her students.

    درک پخته‌ی او از موضوع، تمام کلاس را تحت‌تأثیر قرار داد.

    His sophisticated understanding of the topic impressed the entire class.

    صفت
    فونتیک فارسی / pokhte /

    ripe, ripened

    ripe

    ripened

    رسیده

    میوه پخته و آماده‌ی برداشت است.

    The fruit is ripe and ready to be picked.

    او گوجه‌فرنگی‌های پخته را برای سالادش ترجیح می‌داد.

    He preferred the ripened tomatoes for his salad.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد پخته

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    مطبوخ
    متضاد:
    خام
    مترادف:
    آزموده حاذق کارآمد مجرب مدبر
    مترادف:
    آماده تمام رسا کامل
    مترادف:
    رسیده منضوج

    سوال‌های رایج پخته

    پخته به انگلیسی چی می‌شه؟

    معادل انگلیسی کلمه‌ی «پخته» بسته به زمینه جمله می‌تواند متفاوت باشد. در معنای اصلی و رایج که درباره‌ی غذا به کار می‌رود، معادل آن cooked است. اما در کاربردهای مجازی و استعاری، مثل اشاره به یک فرد باتجربه یا عاقل، واژه‌هایی مثل mature یا wise به کار می‌روند.

    وقتی می‌گوییم غذایی پخته است، منظور این است که به طور کامل از حالت خام خارج شده و آماده‌ی خوردن است. فرآیند پختن معمولاً شامل استفاده از گرما از طریق جوشاندن، سرخ کردن، بخار دادن یا پختن در فر است. در جمله‌ی «این برنج خوب پخته نشده»، منظور این است که مراحل گرمایی لازم برای رسیدن به حالت مطلوب کامل نبوده‌اند. در انگلیسی این جمله ترجمه می‌شود به: "This rice isn't well cooked."

    اما وقتی درباره‌ی آدمی می‌گوییم «پخته»، منظورمان فردی باتجربه، سنجیده و دارای فکر عمیق است. چنین فردی معمولاً در اثر تجربه‌های زندگی، آزمون و خطا، و گذر زمان، به درک بهتر و رفتارهای عاقلانه‌تری دست یافته است. مثلاً در جمله‌ی «او برخلاف سنش خیلی پخته است»، منظور این است که شخصیتش از سنش جلوتر است. ترجمه‌ی این جمله می‌تواند باشد: "He is very mature for his age."

    در برخی مواقع هم واژه‌ی «wise» به‌معنای خردمند یا حکیمانه استفاده می‌شود، مخصوصاً اگر فرد نه فقط پخته، بلکه دارای قضاوتی دقیق و عمیق باشد.

    ارجاع به لغت پخته

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «پخته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پخته

    لغات نزدیک پخته

    • - پختن ماهی روی تخته
    • - پختنی
    • - پخته
    • - پخته روی کباب پز
    • - پخته شدن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.