امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مجرب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ماهر، حاذق

فونتیک فارسی

mojarrab
صفت
experienced, practiced, skilled, skillful, veteran, professional

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- مذاکره‌کننده‌ی مجرب می‌داند که صراحت به درک مشترک کمک می‌کند.

- The skilled negotiator knows that explicitness aids common understanding.

- سرآشپز مجرب غذایی خوشمزه آماده کرد که همه‌ی مهمانان را تحت تاثیر قرار داد.

- The skilled chef prepared a delicious meal that impressed all the guests.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مجرب

  1. مترادف:
    صفت
    متضاد:
    نامجرب ناآزموده ناپخته
  1. مترادف:
    آزموده باتجربه پخته تجربه‌دار تجربه‌دیده تجربه‌کار حاذق کارآزموده کاردان کارکشته کارکرده کهنه‌کار ماهر
    متضاد:
    آزمایشگر

ارجاع به لغت مجرب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مجرب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مجرب

لغات نزدیک مجرب

پیشنهاد بهبود معانی