فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

مجرب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ماهر، حاذق

فونتیک فارسی

mojarrab
صفت

experienced, practiced, skilled, skillful, veteran, professional

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

مذاکره‌کننده‌ی مجرب می‌داند که صراحت به درک مشترک کمک می‌کند.

The skilled negotiator knows that explicitness aids common understanding.

سرآشپز مجرب غذایی خوشمزه آماده کرد که همه‌ی مهمانان را تحت تاثیر قرار داد.

The skilled chef prepared a delicious meal that impressed all the guests.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مجرب

  1. مترادف:
    صفت
    متضاد:
    نامجرب ناآزموده ناپخته
  1. مترادف:
    آزموده باتجربه پخته تجربه‌دار تجربه‌دیده تجربه‌کار حاذق کارآزموده کاردان کارکشته کارکرده کهنه‌کار ماهر
    متضاد:
    آزمایشگر

ارجاع به لغت مجرب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مجرب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مجرب

لغات نزدیک مجرب

پیشنهاد بهبود معانی