فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

برشتن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

برشته کردن

فونتیک فارسی

bereshtan
فعل متعدی

to parch, to toast, to roast, to calcine, to scorch, to torrefy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

برشتن دانه‌ها، عطر آجیل را افزایش می‌دهد.

To parch the grains enhances nutty aroma.

قنّاد با دقت دانه‌ها را می‌برشتد.

The baker carefully toasts the seeds.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برشتن

  1. مترادف:
    برشته کردن بریان کردن
  1. مترادف:
    تف دادن تفت دادن بو دادن
  1. مترادف:
    سوخاری کردن

ارجاع به لغت برشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برشتن

لغات نزدیک برشتن

پیشنهاد بهبود معانی