roasted, grilled, broiled, barbecued
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مرغ بریان عطری خوشمزه و پوست برشتهای داشت.
The roasted chicken had a delicious aroma and crispy skin.
وعدهی سالمی از سبزیجات بریان
a hearty meal of roasted vegetables
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بریان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بریان