کباب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گوشت بریان‌شده

فونتیک فارسی

kabaab
اسم
kabab, kebab, roast, kebob, barbecue, broil, grill, en brochette

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- بوی وسوسه‌انگیز کباب

- the tantalizing odor of kabab

- دود کباب بسیار اشتهاآور بود.

- The smoke of the kebab was very appetizing.

- کباب مرغ

- chicken broil

- کباب قلوه و جگر

- kidney and liver kebab

- یک طرف کباب سوخته و طرف دیگر آن خام بود.

- One side of the kebab was scorched and the other side was raw.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کباب

ارجاع به لغت کباب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کباب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کباب

لغات نزدیک کباب

پیشنهاد بهبود معانی