فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

کباب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گوشت بریان‌شده

فونتیک فارسی

kabaab
اسم

kabab, kebab, roast, kebob, barbecue, broil, grill, en brochette

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

بوی وسوسه‌انگیز کباب

the tantalizing odor of kabab

دود کباب بسیار اشتهاآور بود.

The smoke of the kebab was very appetizing.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

کباب مرغ

chicken broil

کباب قلوه و جگر

kidney and liver kebab

یک طرف کباب سوخته و طرف دیگر آن خام بود.

One side of the kebab was scorched and the other side was raw.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کباب

  1. مترادف:
    برشته بریان
  1. مترادف:
    فلفل کبابه

ارجاع به لغت کباب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کباب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کباب

لغات نزدیک کباب

پیشنهاد بهبود معانی