سرهنگ به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

• (ارتش) یک درجه پایین‌تر از سرتیپ و بالاتر از سرگرد

• فونتیک فارسی

  sarhang

• اسم
  colonel
  • - سروان از سرهنگ پایین‌تر است.

  • - A captain comes after a colonel.

  • - سرهنگ تمام

  • - full colonel

  • - سرهنگ فرد پنج سال در محل مأموریت اول خود بود.

  • - Colonel Fard spent five years at his first station.