با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    منشی به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    دبیر، دستیار رئیس

    فونتیک فارسی

    monshi
    اسم
    amanuensis, clerk, pen pusher , secretary

    - منشی دادگاه

    - clerk of court

    - منشی جدید همه‌ی پرونده‌ها را به هم ریخته است.

    - The new secretary has disordered all of the files.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد منشی

    1. دبیر، کاتب، کاغذنویس، مترسل، نویسنده

    ارجاع به لغت منشی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «منشی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/منشی

    لغات نزدیک منشی

    پیشنهاد بهبود معانی