جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "د" (صفحه 8)
در حال دوران
در حال رشد
در حال رفتن
در حال روی دادن
در حال زبانه کشیدن
در حال زوال
در حال سجده
در حال شورش
در حال صلح
در حال ضعف
در حال عبور
در حال فساد و تعفن
در حال قیام
در حال کار
در حال کچل شدن
در حال کم شدن
در حال گذراندن تعطیلات
در حال گریه
در حال مرگ
در حال مستی
در حال نزع
در حال نزول
در حال نمایان شدن
در حال نیمه غش
در حالت ایستاده
در حالت باکرگی
در حالت به خصوصی نگه داشتن
در حالت فعلی نگهداشتن
در حدود
در حدود آن تعداد
در حدود آن میزان
در حدود آن وقت
در حدود امکان
در حدود با ماه ژوئن
در حرکت
در حرکت بودن بدون هدف
در حرکت در جهت باد
در حسرت چیزی بودن
در حصار کردن حیوان
در حقیقت
در حکم
در حمایت از
در حوالی
در حوزه اختیارات
در حیاط
در حین
در حین ارتکاب به جرم
در حین ارتکاب جرم
در حین انجام عمل منافی عفت
در حین انجام عمل ناشایسته
در حین زایمان
در خاتمه
در خارج
در خارج از ساختمان اصلی
در خارج از صحنه
در خارج قایق
در خارج هواپیما
در خاطر ثبت کردن
در خاطر حفظ کردن
در خاطر داشتن
در خاطره
در خاطره ثبت کردن
در خاک
در خاک پنهان کردن
در خانه
در خاور
در خشکی
در خشم سوختن
در خصوص
در خط
در خطر انقراض
در خطرانداختن
در خفا
در خفا نقشه کشیدن
در خفای کامل
در خفیه
در خلاف جهت رودخانه
در خلال
در خلسه
در خلوت
در خواب غفلت بودن
در خواست کردن
در خود جا دادن
در خود داشتن
در خود فرورفته
در خود گیر
در خودماندگی
در خور آزادگان
در خور اعدام
در خور بودن
در خور پاداش
در خور جنتلمن
در خور سرباز
در خور قدردانی
در خور گشتگران
در خور لردان
در خور مقام پایین
در خور مقایسه بودن
در خوربودن
در خورستایش
در خویش نگر
در خویش نگرانه
در خیابان فرعی
در خیال داشتن
در خیمه
در داخل
در داخل بدن
در داخل بنا
در داخل چیزی قرار دادن
در داخل ضریح زیارتگاه قرار دادن
در داخل کشور
در داخل هم جا دادن
در داخله
در دادن
در دام افکندن
در دام اندختن
در دانشگاه های آمریکا و کانادا
در دایره قرار دادن
در دایره محاط کردن
در در کردن
در درجه اول
در درون
در دریا
در دژ مستقر کردن
در دست
در دست اقدام
در دست انجام
در دست تهیه
در دست داشتن قدرت
در دست راست
در دست رسیدگی
در دست گرفتن
در دست گیری
در دست نگهداشت
در دسترس
در دسترس بودن
در دسترس گذاشتن
در دسترس همه
در دسترس همه بدون نیاز به نسخه
در دستور دادگاه قرار دادن
در دسته
در دفتر موجودی نوشتن
در دل جا کردن با پوزش
در دل جا کردن با جبران
در دل داشتن
در دلهره
در دم
در دمیدن
در دمیدنی
در دنبال کشتی و هواپیما
در دنده افتادن
در دو
در دو بخش برابر
در دو تکه
در دو جهت مختلف
در دو ضرب شدن
در دو ضرب کردن
در دو طرف
در دو قطب مخالف قرار دادن
در دو قطب مخالف قرار گرفتن
در دو مکان مختلف
در دور دست
در دوران حکومت
در دوران کسادی
در دوران کم کاری
در دوران کهن
در دوردست ترین جا
در دوسویه
در دهات زندگی کردن
در دهان گیری و مکیدن آلت تناسلی مرد
در دیگ پختن
در دیگ گذاشتن
در ذهن تصویر کردن
در ذهن مرور کردن
در ذیل
در ذیل آن
در را به زور باز کردن
در رابطه با-
در راحتی
در راست کمانک قرار دادن
در راست کمانک قرار گرفتن
در راستا
در راستای
در راستای جبهه جنگ
در راستای ساحل کشتیرانی کردن
در راستای کشتی
در راه
در راه آهن کار کردن
در راه خدا ذبح کردن
در ربودن
در رتبه ی پایین تر بودن
در رسیدن
در رسیدن مثل اجل معلق
در رفاه
در رفتگی استخوان
در رفتگی ایجاد کردن
در رفتن
در رفتن از زیر بار مسئولیت و وظیفه
در رفتن از قانون
در رفتن استخوان و مفصل
در رفتن به دلیل رودربایستی
در رفتن مچ پا و دست
در رنچ کار کردن
در رو
در روزنامه رسمی چاپ کردن
در روغن جوشان سرخ کردن
در روغن داغ سرخ کردن
در روی
در روی کشتی
در زاغه نگهداری کردن
در زایش
در زایمان بودن
در زدن
در زمان
در زمان های پیش
در زمانه
در زمره
در زمره خدایان شمردن
در زمین دولتی ساکن شدن
در زندان بودن
در زندان گذراندن
در زهدان پروراندن
در زیر
در زیر چیزی خط کشیدن
در زیر دریا
در زیر زمین
در زیست پذیر مسکونی
در زیستن
در زیستی
در ساحل
در سال
در سایه
در ستورگاه نگهداشتن
در ستون بدهکار وارد کردن
در سر پروراندن
در سر پروراندن اندیشه و طرح
در سر پروردن
در سر تا سر ایالت
در سرازیری
در سراشیبی
در سرتاسر
در سرتاسر جهان
در سرتاسر کشور
در سرتاسر ناحیه
در سرداشتن
در سطح بالا
در سطح بالای علمی
در سطح پایین
در سطح پایین رودخانه
در سطح جهانی
در سطح جهانی از نظر چگونگی
در سطح جهانی از نظر خوبی
در سطح گسترده
در سطح منطقه
در سطح وزیران
در سفر
در سفر و حضر
در سکرات موت
در سگدانی جا دادن
در سمت چپ کشتی و هواپیما
در سنین پیش از بلوغ
در سوی پهنا
در سوی سر
در سه نسخه تهیه کردن
در شب
در شرایط خاصی قرار دادن
در شرایط وام تجدید نظر کردن
در شرف
در شرف افتادن بودن
در شرف انجام بودن
در شرف انحلال
در شرف باخت
در شرف بازنشستگی
در شرف بودن
در شرف تکوین
در شرف تکوین بودن
در شرف روی دادن بودن
در شرف غلیان بودن
در شرف گندیدن
در شرف موت
در شرف موت بودن
در شرف مهجور شدن
در شرف وقوع
در شرف وقوع بودن
در شکافتن
در شکم کشتی
در شمارش اشتباه شدن
در شمارش اشتباه کردن
در شمال
در شمال خاوری
در شیر و خرده نان طبخ کردن
در شیره قند فرو کردن
در شیشه ای دو لنگه
در صدد قتل
در صدر
در صدر بودن
در صدر قرار داشتن
در صدر قرار گرفتن
در صف تک نفری
در صفحه مقابل صفحه سر مقاله ها
‹
1
2
...
5
6
7
8
9
10
11
...
25
26
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
glasses
glass
ticket
taxi
wheel
boat
water
pail
cafe
trousers
bedroom
table
nose
bird
elephant
box
money
towel