همچنین میتوان از به دست گرفتن بهجای در دست گرفتن استفاده کرد.
to assume, to grasp, to grip, to grab, to hold in hand, to handle, to take under control
to assume
to grasp
to grip
to grab
to hold in hand
to handle
to take under control
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دولت برنامه دارد که نرخهای تورم روبهافزایش را در دست بگیرد.
The government plans to take under control the rising inflation rates.
او تصمیم گرفت که مجسمهی شیشهای ظریف را با احتیاط در دست بگیرد.
He decided to hold in hand the delicate glass figurine carefully.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «در دست گرفتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/در دست گرفتن