جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
با خرید اشتراک یکسالهی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "و"
و
و السان ها
و السلام!
و اما
و این
و اینها
و بس!
و بعد از آن
و بقیه
و بیشتر
و پس از آن
و چیزهای دیگر
و حال آنکه
و در آن هنگام
و قص علی هذا
و مانند آن
و نه
وآلبی
وآیو
وا
وا آموختن
وا اسفا
وا افتادن
وا ایستا
وا پیچاندن چیز پیچانده
وا پیچاندن چیز تابیده
وا پیچیدگی
وا حسرتا
وا خواست
وا خواسته
وا خواندن
وا خوانده
وا خواه
وا دادن
وا زدن
وا زدن اشتباه کسی
وا زدن با حرکت ناگهان و تند
وا زدن به طور محکم
وا ساختن عمارت
وا کردن
وا گذاردن
وا گذارنده
وا-
وا!
وابر
وابران
وابرد
وابرش
وابرشگر
وابری
وابریدن
وابستگی
وابستگی به حالت
وابستگی به دسته خاص در پارلمان
وابستگی به دسته خاص در حزب
وابستگی به روش
وابستگی به سبک
وابستگی داشتن
وابستگی داشتن با
وابستن
وابسته
وابسته از نظر طبیعی
وابسته از نظر منطقی
وابسته اسم
وابسته برای دانشجویان
وابسته بودن
وابسته بودن به
وابسته بودن به امور جنسی
وابسته به
وابسته به آب
وابسته به آب دریا
وابسته به آب دهان
وابسته به آب شور
وابسته به آب شیرین
وابسته به آب و هوا
وابسته به آبخست گروه مجمع الجزایر فیلیپین
وابسته به آبستنی
وابسته به آتاویسم
وابسته به آتشفشان
وابسته به آخرین تلاش
وابسته به آدم بیزار از دیگران
وابسته به آدمخواری
وابسته به آدمکشی
وابسته به آرد
وابسته به آرژانتین و مردم آن
وابسته به آرسنیک
وابسته به آرمانشهر
وابسته به آرواره زبرین
وابسته به آزادی مشروط
وابسته به آزار طلبی
وابسته به آستیگماتیسم
وابسته به آستین رگلان
وابسته به آسیب شناسی
وابسته به آشپزی
وابسته به آشوب انگیزی
وابسته به آلات موسیقی زهی غیر برقی
وابسته به آلت تناسلی مرد
وابسته به آماده سازی برای ورود به دانشگاه
وابسته به آمار
وابسته به آموزش
وابسته به آموزش توام پسر و دختر
وابسته به آموزش در حین کار
وابسته به آموزش دکتری
وابسته به آموزش ضمن خدمت
وابسته به آموزش کارشناسی ارشد
وابسته به آموزش و پرورش
وابسته به آموزش و پرورش و معلم ها
وابسته به آمیش ها
وابسته به آن زمان
وابسته به آن سوی اقیانوس آرام
وابسته به آوا شناسی
وابسته به آواهای زبان
وابسته به آهن ربا
وابسته به آهن ربایی
وابسته به آهن ورزیده
وابسته به آهنربای برقی
وابسته به آهنگ
وابسته به آهیانه
وابسته به آینده
وابسته به آینده نمایی
وابسته به آیین نیایش کلیسایی
وابسته به ابیراهی
وابسته به اپرا
وابسته به اتاقچه پالتو و کلاه در سرسرا
وابسته به اتحاد
وابسته به اتحاد جماهیر شوروی
وابسته به اتروریا
وابسته به اتم
وابسته به اثر
وابسته به اجتماع سیال
وابسته به احزاب و دستجات تندرو
وابسته به احساس ناگهانی بیماری
وابسته به احساس ناگهانی تهوع
وابسته به احساسات هیجانی
وابسته به احصائیه
وابسته به احضار روح
وابسته به احیا
وابسته به ادا درآوردن
وابسته به اداره
وابسته به اداره خانه
وابسته به ادبیات
وابسته به ارائه
وابسته به اراده گرایی
وابسته به ارتاپزشکی
وابسته به ارتداد و مرتدها
وابسته به ارتش دائمی
وابسته به ارتعاش
وابسته به ارتوپدی
وابسته به ارتودونسی
وابسته به ارکستر
وابسته به ارواح
وابسته به ارواح و اشباح
وابسته به اروپا و امریکا و مردم و فرهنگ و امور آنها
وابسته به ازدواج
وابسته به اسب
وابسته به اسپارت باستان
وابسته به اسپانیا و مردم آن
وابسته به اسپانیایی ها
وابسته به استاد دانشگاه
وابسته به استاندار
وابسته به استثمار
وابسته به استخوان ران
وابسته به استخوان کف دست
وابسته به استخوان مچ
وابسته به استدلال صوری
وابسته به استدلال قیاسی
وابسته به استقبال رسمی
وابسته به استمالت
وابسته به استیناف
وابسته به اسرائیل
وابسته به اسطوره شناسی
وابسته به اسکاتلند
وابسته به اسکوربوت
وابسته به اسکیموها
وابسته به اسلام
وابسته به اسلاوها
وابسته به اسید استیک
وابسته به اسید سولفوریک
وابسته به اسید سیتریک
وابسته به اشخاص بالغ
وابسته به اشخاص عالیرتبه
وابسته به اشکانیان
وابسته به اضافه کار
وابسته به اضافه وقت
وابسته به اطناب
وابسته به اعاده
وابسته به اعتماد و اطمینان
وابسته به اعداد
وابسته به اعراب مغربی
وابسته به اعراب و فرهنگ و زبان آنان
وابسته به اعصاب
وابسته به اعصار
وابسته به اعضای تناسلی و دستگاه پیشاب
وابسته به اعضای کلیسا
وابسته به اعطا
وابسته به اعمال زور
وابسته به افزایش
وابسته به افلاطون و فلسفه او
وابسته به اقامت
وابسته به اقتصاد
وابسته به اقیانوس
وابسته به اقیانوس شناسی
وابسته به اقیانوس نگاری
وابسته به اکسپرسیونیسم
وابسته به اکوستیک
وابسته به الفبا و اعداد
وابسته به الفبای روون
وابسته به الکل
وابسته به الهیات
وابسته به امپراتور
وابسته به امپراتوری
وابسته به امپراطوری بیزانس
وابسته به امپراطوری روم
وابسته به امپریالیسم
وابسته به امتیاز
وابسته به امرار معاش
وابسته به امریکا
وابسته به امریکا قبل از آمدن سپیدپوستان
وابسته به امریکا و انگلیس
وابسته به امریکا و تاریخ و مردمش
وابسته به امریکای شمالی و جنوبی و مرکزی
وابسته به امریکای لاتین
وابسته به امریکایی ها
وابسته به امریکاییان افریقایی نیا و فرهنگ آنها
وابسته به امعا و احشا
وابسته به املای صحیح
وابسته به امواج رادیویی
وابسته به انتخاب کنندگان
وابسته به انتخابات
وابسته به انتظار
وابسته به انجمن
وابسته به انجمن فابیان
وابسته به انحراف
وابسته به اندازه گیری
وابسته به اندام
وابسته به اندام مصنوعی
وابسته به اندام های پیشابی و تناسلی
وابسته به اندیش زایی
وابسته به اندیشه ی آدونتیست
وابسته به انسان گرایی
وابسته به انسان نئاندرتال
وابسته به انسان ها
وابسته به انسان های اولیه
وابسته به انسداد
وابسته به انضباط
وابسته به انگل
وابسته به انگل ها
وابسته به انگلوساکسون ها و زبان و فرهنگ آنان
وابسته به انگلیکان های کاتولیک گرای
وابسته به اوج
وابسته به اوره
وابسته به ایاب و ذهاب
وابسته به ایالات جنوبی در جنگ های داخلی امریکا
وابسته به ایالات متحده امریکا و مردمش
وابسته به ایالات مرکزی امریکا
وابسته به ایالت های امریکا طی جنگ های استقلال
وابسته به ایالت های میانی ایالت متحده
وابسته به ایامب
وابسته به ایران
وابسته به ایما و اشاره
وابسته به اینرسی
وابسته به باب المعده
وابسته به باتلاق
وابسته به باد
وابسته به باد شکم
وابسته به بادپناه
وابسته به باران
وابسته به بارون
وابسته به بازبینی
وابسته به بازپرسی
وابسته به بازپرسی از شاهد
وابسته به بازرگانی
وابسته به بازگردانی
وابسته به بازی بیلیارد
وابسته به بازی های ویژه ناپیشه کاران
وابسته به باشگاه دانشجویی
وابسته به باغ
وابسته به بافت
وابسته به بافت های لنفی
وابسته به باقیمانده
وابسته به باکره ها
وابسته به باندبازی
وابسته به بحث و جدل
وابسته به بخار
وابسته به بخت آزمایی
وابسته به بخش
وابسته به بخش آی - سی - یو در بیمارستان
وابسته به بخش جنوب غربی ایالات متحده
وابسته به بخش شمالی ایالت
وابسته به بخش کلیسایی
وابسته به بداهه گوئی
وابسته به بدبینی
وابسته به بدگواری
وابسته به بدن
وابسته به بذر
وابسته به برادرکشی
وابسته به بربرها
وابسته به برجستگی استخوان پس گوش
وابسته به برجسته نمایی
وابسته به برداشت
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
13
14
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی