بی محلی کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • بی‌اعتنایی کردن
  • فونتیک فارسی

    bimahalli kardan
  • فعل متعدی
    to cold shoulder, to snub, to disregard, to slight, to neglect
    • - هرگز قصد نداشتیم به اقلیت‌ها بی‌محلی کنیم.

    • - It was never our intention to slight minority communities.
    • - آن‌ها به مهمان‌های ما بی‌محلی کردند.

    • - They neglected our guests.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بی محلی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی محلی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بی محلی کردن

لغات نزدیک بی محلی کردن

پیشنهاد بهبود معانی