با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    جو به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    توده هوای اطراف زمین، اتمسفر

    فونتیک فارسی

    jav(v)
    اسم
    atmosphere

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    - بیشتر جو زمین از نیتروژن و اکسیژن تشکیل شده است

    - most of the Earth's atmosphere consists of nitrogen and oxygen
    اوضاع و احوال حاکم بر محیط

    فونتیک فارسی

    jav(v)
    اسم
    atmosphere, tone, ambience, air, situation
    (گیاه‌شناسی) گیاهی از تیره‌ی گندمیان که دانه‌ی آن خوراکی است

    فونتیک فارسی

    jõ
    اسم
    جو, barley (Hordeum vulgare)
    barley (Hordeum vulgare)
    آب باریک، شهر کوچک، جوی، جوب

    فونتیک فارسی

    joo
    اسم
    brook, stream, sreamlet, brooklet, creek, rill, runnel
    مجازی climate
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد جو

    1. اتمسفر، فضا، هوا
    2. جوغ، یوغ

    ارجاع به لغت جو

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «جو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جو

    لغات نزدیک جو

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی