با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

فضا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کیهان

فونتیک فارسی

fazaa
اسم
نجوم ether, outer space, space

- آیا انسان‌نماهای فضا به کره‌ی زمین حمله خواهند کرد؟

- Will outer space anthropoids attack the earth?

- ستاره‌های دنباله‌داری که در فضا با سرعت‌های شگفت‌انگیز می‌شتابند.

- Comets hurtling in space at astounding speeds.
جا، مکان

فونتیک فارسی

fazaa
اسم
area, room, space, ambience, setting, expanse

- لطفاً فضای کار را همیشه تمیز و منظم نگه دارید.

- Please keep the work room clean and organized at all times.

- اتاق نشیمن فضای مناسبی برای پذیرایی از مهمانان است.

- The living room area is the perfect spot for hosting guests.
محیط، اتمسفر

فونتیک فارسی

fazaa
اسم
مجازی atmosphere, climate, air

- بوی خوش قرنفل فضا را پر کرد.

- The sweet scent of Sweet William filled the atmosphere.

- وقتی در باغ قدم می‌زدم، بوی بابونه فضا را پر کرده بود.

- The scent of chamomile filled the air as I walked through the garden.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فضا

ارجاع به لغت فضا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فضا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فضا

لغات نزدیک فضا

پیشنهاد بهبود معانی