آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

فلک به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / falak /

مجازی welkin, heavens, sky, firmament, orbit, heavenly sphere, empyrean, universe

welkin

heavens

sky

firmament

orbit

heavenly sphere

empyrean

universe

آسمان

ستون‌های کلیسای جامع سر به فلک کشیده بود.

The columns of the cathedral reached towards the sky.

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

I saw the green fields of heaven and the crescent of the new moon

اسم
فونتیک فارسی / falak /

(wooden instrument used for the) bastinado

bastinado

نوعی ابزار تنبیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فلک با ضربه زدن به کف پا انجام می‌شد.

Bastinado was inflicted by striking the soles of the feet.

او به‌خاطر جنایاتش به فلک محکوم شد.

He was sentenced to bastinado for his crimes.

اسم
فونتیک فارسی / falak /

destiny, fortune

destiny

fortune

سرنوشت

او باور داشت که فلک مسیرش را از پیش نوشته است.

She believed that destiny had already written her path.

او معتقد بود که فلکش در آسمان‌ها نوشته شده است.

He believed that his fortune was written in the heavens.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فلک

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت فلک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فلک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فلک

لغات نزدیک فلک

پیشنهاد بهبود معانی