۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

چرخ به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / charkh /

wheel, roller, roundlet, roundel, caster, -cycle

حلقه‌ی چرخنده

چرخ جلو آزاد است و به موتور وصل نیست.

The front wheel is free and unconnected to the motor.

چرخ آبی که آب از زیر آن رد می‌شود.

an undershot water wheel

اسم
فونتیک فارسی / charkh /

machine (with wheels), bicycle

وسیله‌ی چرخ‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

خیاط اول می‌برد، بعد کوک می‌زند و سپس چرخ می‌کند.

The tailor first cuts, then bastes and finally sews on the machine.

باید حاشیه‌های پرده را با چرخ‌خیاطی بدوزی.

You have to machine the edges of the curtain.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

چرخ‌خیاطی (ماشین خیاطی)

a sewing machine

اسم
فونتیک فارسی / charkh /

cart, handcart

گاری دستی

فروشنده چرخش را از میان بازار شلوغ جلو برد.

The vendor pushed his handcart through the busy market.

او از چرخی برای حمل جعبه‌های سنگین استفاده کرد.

He used a cart to transport the heavy boxes.

اسم
فونتیک فارسی / charkh /

مجازی celestial sphere, vault of heaven, firmament

آسمان

در چرخ، صورت‌های فلکی برای کمک به تعیین مسیر نقشه‌برداری می‌شوند.

On the celestial sphere, constellations are mapped to aid navigation.

هر شب، او به چرخ خیره می‌شد و به دنیاهای دوردست رویاپردازی می‌کرد.

Every night, she would gaze up at the vault of heaven, dreaming of distant worlds.

اسم
فونتیک فارسی / charkh /

spin, turn, rotation, whirl, gyration

چرخش

رقص دارای چرخ زیبایی بود که تماشاگران را مجذوب کرد.

The dance had a beautiful spin that captivated the audience.

چرخ ناگهانی ترن‌هوایی‌سواران را هیجان‌زده کرد.

The sudden turn of the roller coaster thrilled the riders.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چرخ

  1. مترادف:
    آسمان فلک گردون
  1. مترادف:
    گردونه
  1. مترادف:
    چرخه
  1. مترادف:
    دوچرخه
  1. مترادف:
    دور گردش
  1. مترادف:
    چرخاب چرخ‌آب
  1. مترادف:
    طاق طاق‌ایوان
  1. مترادف:
    دستگاه پنبه‌ریسی
  1. مترادف:
    دستگاه‌دوخت ماشین دوخت
  1. مترادف:
    تیرکمان کمان
  1. مترادف:
    حرکت دورانی

ارجاع به لغت چرخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چرخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چرخ

لغات نزدیک چرخ

پیشنهاد بهبود معانی