زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

خوابیده به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / khaabide /

sleeping, asleep, gone to sleep, dormant

sleeping

asleep

gone to sleep

dormant

خفته

حسین خوابیده است.

Hossein is asleep.

هیس! بچه خوابیده است، ساکت باشید!

Hist! be quiet; the baby is sleeping!

صفت
فونتیک فارسی / khaabide /

lying down, reclining, lowered, reposing, leveled, sprawled

lying down

reclining

lowered

reposing

leveled

sprawled

درازکشیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او موقعیت خوابیده را برای خواندن راحت یافت.

She found a lying down position comfortable for reading.

مبل خوابیده در مهمانی بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

The reclining sofa was a hit at the party.

صفت
فونتیک فارسی / khaabide /

out of service, at a standstill, shut down, out of commission, idled, inoperative

out of service

at a standstill

shut down

out of commission

idled

inoperative

ازکارافتاده

دستگاه خوابیده به تعمیر نیاز دارد تا دوباره کار کند.

The out of service machine needs repairs before it can operate again.

این پروژه به‌خاطر مشکلات مالی خوابیده است.

The project is at a standstill because of funding issues.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خوابیده

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
خسبیده خفته غنوده
متضاد:

ارجاع به لغت خوابیده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوابیده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خوابیده

لغات نزدیک خوابیده

پیشنهاد بهبود معانی