آخرین به‌روزرسانی:

بیدار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

متوجه، هشیار

فونتیک فارسی

bidaar
صفت

awake, wakeful, alert, sleepless, conscious, vigilant

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

دیشب تا سحر بیدار ماندم.

Last night, I stayed awake until dawn.

قهوه به من کمک می‌کند تا در جلسات طولانی بیدار بمانم.

Coffee helps me stay awake during long meetings.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بیدار

  1. مترادف:
    ناخفته ساهر
    متضاد:
    خفته غافل
  1. مترادف:
    آگاه متنبه متوجه هشیار هوشیار
  1. مترادف:
    متیقظ

ارجاع به لغت بیدار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بیدار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیدار

لغات نزدیک بیدار

پیشنهاد بهبود معانی