آخرین به‌روزرسانی:
خیره شدن به انگلیسی
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
فعل لازم
فونتیک فارسی / khire shodan /
to stare, to gaze, to peer, to regard, to contemplate, to fix (the eyes on)
to stare
to gaze
to peer
to regard
to contemplate
to fix
چشم دوختن
با محبتی عمیق به طفل خود خیره شد.
She gazed with deep affection at her baby.
چشمانش را گشود و به سقف خیره شد.
He opened his eyes and stared at the ceiling.
فعل لازم
فونتیک فارسی / khire shodan /
to be dazzled, to be blinded (by strong light)
to be dazzled
to be blinded
بر اثر نور شدید موقتاً بینایی تیره شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او با نور چراغ اتومبیل‌ها خیره شد.
She was dazzled by the headlights.
وقتی بیرون رفت، با (نور) خورشید خیره شد.
She was blinded by the sun as she stepped outside.
ارجاع به لغت خیره شدن
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «خیره شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خیره شدن
لغات نزدیک خیره شدن
- - خیره سری
- - خیره شدگی
- - خیره شدن
- - خیره شونده
- - خیره کردن