فواید به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• فایده‌ها، سودها

• فونتیک فارسی

  favaa'ed

• اسم جمع
  profits, boons, gains, advantages, mileages, benefits, goods, avails, desirability, interests, values
  • - افزایشی چشمگیر در فواید

  • - significant increase in profits

  • - از خرید و فروش زمین فواید زیادی برد.

  • - He reaped a lot of profits from buying and selling land.

• فایده‌ها، بهره‌مندی‌ها

• فونتیک فارسی

  favaa'ed

• اسم جمع
  efficiencies, usefulness, uses, points, utilities, effects, applications, advantages, effectiveness
  • - فواید وقت‌شناسی

  • - the advantages of punctuality

  • - فواید تجارت آزاد در مقایسه با انحصارات دولتی

  • - the advantages of free trade over against government monopolies

  • - فواید ورزش بدنی

  • - the advantages of physical exercise

  • - فواید بسیار آموزش و پرورش

  • - the many advantages of education

  • - فواید حرارت ثابت

  • - the advantages of a level temperature