آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

محاسن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم جمع
فونتیک فارسی / mahaasen /

virtues, good characteristics

virtues

good characteristics

حسن‌ها

محاسن مهربانی و بخشش می‌توانند تاثیر عمیقی بر اطرافیانمان داشته باشند.

The virtues of kindness and generosity can have a profound impact on those around us.

او از محاسن زیادی برخوردار بود.

She possessed many virtues.

اسم
فونتیک فارسی / mahaasen /

ادبی beard

beard

ریش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

محاسن بلند و خاکستری پیرمرد به سینه‌اش رسیده بود.

The old man's long grey beard reached down to his chest.

آرایشگر محاسن مشتری را با دقت اصلاح کرد.

The barber carefully trimmed the customer's beard.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محاسن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
ریش لحیه
متضاد:
مترادف:
احسان‌ها حسنات حسن‌ها خوبی‌ها فضایل مناقب نیکویی‌ها نیکی‌ها

ارجاع به لغت محاسن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محاسن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محاسن

لغات نزدیک محاسن

پیشنهاد بهبود معانی