آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

لگام کردن به انگلیسی

معنی‌ها

check, bridle, contain, control, curb, rein, restrain, subordinate

check

bridle

contain

control

curb

rein

restrain

subordinate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

مجازی harness

harness

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت لگام کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لگام کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لگام کردن

لغات نزدیک لگام کردن

پیشنهاد بهبود معانی