آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

مذهبی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / mazhabi /

دین religious, godly, ecclesiastical, theological, devotional, divine, sacred, self-righteous, denominational, devout, holy, religionist, churchgoer

religious

godly

ecclesiastical

theological

devotional

divine

sacred

self-righteous

denominational

devout

holy

religionist

churchgoer

وابسته به مذهب، دین‌دار، مؤمن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

آن‌ها بر سیاست آزادی مذهبی تأکید می‌کردند.

They affirmed a policy of religious toleration.

عبادت مذهبی

divine worship

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مذهبی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:
مترادف:
مذهب‌گرا باتقوا دیندار مومن متقی
مترادف:

ارجاع به لغت مذهبی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مذهبی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مذهبی

لغات نزدیک مذهبی

پیشنهاد بهبود معانی