holy, consecrated, sacred, inviolate, saint, pious, divine, spiritual, blessed, sacrosanct, hallowed, saintly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نام مقدس او را ستایش میکنیم.
We bless his holy name.
در این مکان مقدس
in this blessed ground
خون سربازان ما این سرزمین را مقدس کرده است.
This ground has been hallowed by the blood of our soldiers.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مقدس» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مقدس