به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    ناهماهنگ به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    • فاقد هماهنگی

    • فونتیک فارسی

      naahamaahang
    • صفت
      uncoordinated, disharmonious, discordant

      • - صداهای ناهماهنگ پیانوی کهنه

      • - the discordant sounds of an old piano

      • - خدمات اجتماعی ناهماهنگ

      • - uncoordinated social services
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد ناهماهنگ

    1. ناجور، ناخوشایند، نامتناسب، ناموافق، ناموزون، ناهنجار ≠ متناسب، هماهنگ

    ارجاع به لغت ناهماهنگ

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ناهماهنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ناهماهنگ

    لغات نزدیک ناهماهنگ

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری