half-burned
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او بقایای نیمسوز آتشسوزی دیشب را جمع کرد.
She collected the half-burned remnants of last night's fire.
نامهای نیمسوز در خاکستر شومینه پیدا کرد.
He found a half-burned letter in the ashes of the fireplace.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نیمسوز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نیمسوز