آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: پنج‌شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴

    چسبناک به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / chasbnaak /

    sticky, gluey, viscous, colloidal, viscid, adhesive, agglutinative, mucilaginous, limy, glutinous, tacky, sessile, gummy

    sticky

    gluey

    viscous

    colloidal

    viscid

    adhesive

    agglutinative

    mucilaginous

    limy

    glutinous

    tacky

    sessile

    gummy

    چسبان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    با دستان چسبناک به لباسم دست نزن!

    Don't touch my dress with your gluey hands!

    ماده‌ای چسبناک

    a sticky matter

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    عسل انگشتان کودک را چسبناک کرد.

    The honey made the child's fingers sticky.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد چسبناک

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    چسبنده لزج

    سوال‌های رایج چسبناک

    چسبناک به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «چسبناک» در زبان انگلیسی به sticky ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «چسبناک» برای توصیف حالتی به کار می‌رود که سطح یک ماده یا شیء دارای خاصیت چسبندگی باشد، به‌گونه‌ای که اشیای دیگر به آن بچسبند یا هنگام تماس، احساس گیرندگی ایجاد شود. این ویژگی ممکن است ناشی از رطوبت، چربی، شیره، قند، یا ترکیبات شیمیایی خاصی باشد. «چسبناک» هم در توصیف ویژگی‌های فیزیکی مواد کاربرد دارد و هم در موارد استعاری و احساسی، کاربردی گسترده پیدا کرده است.

    در زندگی روزمره، بسیاری از مواد چسبناک را می‌شناسیم: عسل، شربت، آدامس، شیره‌ی درختان، یا خمیر. این مواد هنگام لمس، حالتی گیرنده دارند و ممکن است به پوست، ظروف یا سطوح دیگر بچسبند. گاه این خاصیت خوشایند است، مانند چسبندگی شهد گل برای جذب حشرات، و گاه آزاردهنده، مثل چسبیدن آدامس به کفش یا لباس. در صنایع غذایی، خاصیت چسبناک بودن برخی مواد مانند کارامل یا مارمالاد به بافت و طعم دلخواه کمک می‌کند.

    در علوم مختلف، واژه‌ی «چسبناک» به شکل دقیق‌تری تعریف می‌شود. برای مثال، در فیزیک و مهندسی مواد، خاصیت چسبندگی یا ویسکوزیته‌ی سطحی، نقشی مهم در تعیین ویژگی‌های رفتاری یک ماده دارد. در زیست‌شناسی نیز چسبناک بودن برخی ترشحات بدن (مانند مخاط بینی یا ترشحات گیاهان) نقش حفاظتی یا جاذب دارد.

    اما کاربرد واژه‌ی «چسبناک» محدود به امور فیزیکی نیست. در زبان و ادبیات، گاه این واژه در معنای مجازی نیز به کار می‌رود. برای مثال، ممکن است از «وضعیت چسبناک» برای توصیف شرایط پیچیده و دشواری استفاده شود که فرد به راحتی نمی‌تواند از آن خارج شود. همچنین، در توصیف رفتار افراد، ممکن است کسی را که بیش‌ازحد به دیگران وابسته است یا مدام مزاحمت ایجاد می‌کند، به‌صورت غیررسمی «چسبناک» توصیف کنند.

    «چسبناک» واژه‌ای است که هم بُعد حسی دارد و هم بُعد علمی و استعاری. از لمس شیرینی چسبیده به انگشت تا احساس گرفتار شدن در موقعیتی دشوار، این واژه در لایه‌های مختلف تجربه‌ی انسانی حضور دارد و انعکاسی از حالت‌های پیچیده، ناپایدار و گیرنده در دنیای فیزیکی و روانی ماست.

    ارجاع به لغت چسبناک

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «چسبناک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چسبناک

    لغات نزدیک چسبناک

    • - چسبانی
    • - چسبش
    • - چسبناک
    • - چسبناک شونده
    • - چسبناک و کشایند
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.