to forbear, to give up, to relinquish, to overlook, to connive at, to condone, to renounce, to tolerate, to blink, to waive, to abnegate, to disregard, to excuse
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
معلم باید از رفتار اخلالگر بعضی از دانشآموزان در کلاس چشمپوشی میکرد.
The teacher had to forbear the disruptive behavior of some students in the classroom.
از جزئیات کوچک چشمپوشی نکن.
Don't overlook the small details.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چشم پوشی کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چشم پوشی کردن