با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

کوچ کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مهاجرت کردن

فونتیک فارسی

kooch kardan
فعل لازم
to migrate, to set off, to move, to transfer, to emigrate, to resettle, to immigrate

- بعضی از مردم انتخاب می‌کنند که به کشور دیگری کوچ کنند.

- Some people choose to migrate to another country.

- هزاران پرنده هر زمستان به اقلیم‌های گرم‌تر کوچ می‌کنند.

- Every winter, thousands of birds migrate to warmer climates.

- پرندگان در طول زمستان به سمت جنوب کوچ می‌کنند.

- Birds migrate south during the winter.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کوچ کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوچ کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کوچ کردن

لغات نزدیک کوچ کردن

پیشنهاد بهبود معانی