معنی cordoba به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌkɔːrˈdobə ˈkɔːdəbə

توضیحات

همچنین می‌توان از cordova به‌ جای cordoba استفاده کرد.

معنی

noun

قرطبه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cordoba

noun A city in central Argentina; site of a university founded in 1613

Synonyms: cordova
noun Spanish explorer who discovered Yucatan (1475-1526)

Synonyms: Francisco Fernandez Cordoba, cordova, Francisco Fernandez de Cordova

ارجاع به لغت cordoba

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «cordoba» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cordoba

لغات نزدیک cordoba

- cordite
- cordless
- cordoba
- cordon
- cordon bleu

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel