آخرین به‌روزرسانی:

Cordon

ˈkɔːrdn ˈkɔːdn

گذشته‌ی ساده:

cordoned

شکل سوم:

cordoned

سوم‌شخص مفرد:

cordons

وجه وصفی حال:

cordoning

شکل جمع:

cordons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

(معدن) کمربند، قیطان، یک عده پاسبان یا نظامی که در فواصل معین محلی را احاطه کنند، خط قرنطینه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Demonstrators broke through the police cordons.

تظاهرکنندگان صف‌های پلیس را شکستند و رد شدند.

The soldiers had cordoned off the neighborhood and would not let anyone pass through.

سربازان محله را محاصره کرده و به کسی اجازه‌ی عبور نمی‌دادند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت cordon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cordon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cordon

لغات نزدیک cordon

پیشنهاد بهبود معانی