با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Cordovan

    American: ˈkɔːrdəvən British: ˈkɔːdəvən
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adjective noun
    شهروند کردوبا، بومی شهر کردوبا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    adjective noun
    وابسته به شهر کردوبا (در اسپانیا)
    adjective noun
    (C کوچک) چرم کردوبا، چرم قرطبه (در اصل بز ولی امروزه به‌طور معمول چرم اسب)
    adjective noun
    (C کوچک) از چرم کردوبا
    adjective noun
    (C کوچک - جمع) کفش (از چرم کردوبا)
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت cordovan

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cordovan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cordovan

    لغات نزدیک cordovan

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی